شهيد قاسم سليماني مقتدرتر از قاسم سليماني براي دفاع از منافع ملي ايرانيان بوده است

کافي است به يک هفته قبل از شهادت سردار سليماني در منطقه عراق و ايران به لحاظ فضاي سياسي نگاه و به چند نکته اشاره کرد. اتفاقاتي که قبل از اربعين در عراق رخ داد. اعتراضاتي که به دولت شد و همچنين تعرضي که به سفارت ايران انجام شد و همچنين اعتراضات آبان ماه در داخل ايران مجموعا اين تصوير را به بيرون از دو کشور ايران و عراق انعکاس داد که مردم با نظام سياسي دچار چالش هستند و در عراق استعفاي نخست وزير دقيقا براساس همين انعکاس در خارج از عراق انجام گرفت به طوري که مرجعيت شيعه در عراق نيز چنين درخواستي از دولت داشت. از طرف ديگر گستاخي نيروهاي ائتلاف در عراق به‌ويژه آمريکايي‌ها به حدي رسيد که راسا بدون اذن دولت عراق با پهپاد به مقر حشدالشعبي عراق حمله و آن فاجعه را در مرز عراق و سوريه ايجاد کرد. و از طرف ديگر فضاي برجامي ايران با آمريکا و همچنين با اروپا چالش به بن بست رسيده بود. به عبارت ديگر اگر گام پنجم ايران طول کشيد يک دليلش فضاسازي آمريکايي‌ها در جهان و همچنين انفعال رفتار سه کشور اروپايي بود که عملا نوعي بن بست در مساله برجام ايران اتفاق بيفتد ضمن اينکه طبيعتا داخل کشور هم جريانات سياسي مسائل و چالش‌هاي خودش را دارد. اما وقتي مسائل منطقه را بررسي مي‌کنيم، تا امروز چند دستاورد مهم پس از شهادت سپهبد سليماني اتفاق افتاده. اولين نکته آن فضاي ضدايراني که در عراق شکل گرفت با اين شهادت کاملا به ضد خود تبديل شد. يعني الان مردم ايران و عراق به يک يکپارچگي در منطقه غرب آسيا رسيدند که حداقل در يکصد سال گذشته چنين وحدت و همدلي در ايران و عراق نبوده است. نکته مهم‌تر تصويب اخراج نيروهاي نظامي آمريکا در پارلمان عراق بود. آمريکا در حالي ترور سپهبد سليماني و ابومهدي المهندس را انجام داد که منجر به اخراج خودش از عراق گرديد. در حالي که براساس سرمايه‌گذاري که خود آمريکايي‌ها بيان مي‌کنند بيش از يک ميليارد دلار هزينه ساخت فقط يک پايگاه آمريکايي در عراق بوده و بزرگترين سفارت آمريکا در جهان امروز در عراق قرار دارد. دستاورد سوم اجماع سياسي بود که در عراق ايجاد شد. يکي از احزاب مهم عراق به رهبري مقتدا صدر امروز در کنار مواضع ايران قرار گرفته و يکبار ديگر مي‌خواهد سپاه مهدي را عليه آمريکايي‌ها راه اندازي کند. فراموش نکنيم در تشييع‌هايي که در شهرهاي مختلف انجام گرفت همه آمدند، بدون توجه به گرايش‌هاي سياسي، قومي يا برخي از صف‌بندي‌هاي ديگر. پس يکي از دستاوردهاي مهم ديگر ايجاد وفاق ملي بود، اما تحليلي که حداقل آمريکايي‌ها تا 24 ساعت بعد از شهادت سليماني در ذهن داشتند، يعني هيات حاکمه درآمريکا براساس اطلاعات غلطي که دريافت کرده بودند اين بوده که داخل ايران انشعاب وجود دارد و اگر آمريکايي‌ها فشار بياورند فروپاشي سياسي اتفاق خواهد افتاد. تصور نمي‌کردند ايرانيان با افکار مختلف به طوري که اردشير زاهدي که تيمسار زمان پهلوي بود و به واسطه انقلاب اسلامي از کشور بيرون رفت و امروز در آمريکا ساکن است، قاسم سليماني را سرباز وطن بداند يا از او تجليل کند يا برخي از نويسندگان بزرگ داخل کشور که کتابشان مجوز انتشار نيافته يا برخي که به هر دليلي قبلا چهره‌هاي سياسي بودند و امروز در لندن ساکن‌اند و حتي در بي‌بي‌سي برنامه اجرا مي‌کنند، در دفاع از شهيد سليماني مطلب بنويسند. درحقيقت اصلا تصور ترامپ چنين اجماعي در ايران نبوده که بعد از شهادت سليماني شکل بگيرد. دستاوردهايي که تا امروز از اين شهادت اتفاق افتاده ترجمه اين جمله است که شهيد قاسم سليماني مقتدرتر از قاسم سليماني براي دفاع از منافع ملي ايرانيان بوده است.