سرپیر تا عهد پهلوی اول یکی از گذرهای محله سبزمشهد محسوب می شد که دارای مسجدی قدیمی بود و به آن مسجد قاضی هم می گفتند. در حاشیه این مسجد یک گورستان تاریخی نیز وجود داشت که معمولاً اهالی این گذر در آن دفن می شدند. در کشتار طاعون عظیم سال 1247 هـ ق در استراباد، بسیاری از اهالی این گذر در همین گورستان مدفون گردیدند. بومیان مسن مقیم این گذر اعتقاد بر آن دارند که در گذشته سر یک شخصیت پیر (زاهد – عارف) را در این گذر دفن کرده و از آن به بعد اینجا را «سرپیر» نامیده اند. بدور میدانگاهی یا مرکز اصلی این گذر، مجموعه ابنیه مهم و تاریخی وجود داشت که هنوز تعدادی از آنها بچشم می خورند. مثل: مسجد، حمام، تکایا، قنات و گورستان. در قسمت جنوب غربی این میدانگاهی و نیز غرب مسجد سرپیر که در فاصله 300 متری جنوب دروازه فوجرد (دنگ کوبان) استراباد هم قرار می گرفت، گورستان گذر سرپیر قرار داشت که بعدها در دهه چهل خورشیدی با احداث خیابان سرپیر (میدان شهرداری به سوی امامزاده عبدالله) بخشی از این گورستان از بین رفت و بر روی بقیه زمین آن هم مغازه ها و خانه های مسکونی فعلی را ساختند. در حاشیه حدود 7 متری ضلع شمال غربی مسجد هم «درخت فانوس» قرار داشت. این درخت که یکی از چنارهای بلند و کهنسال مجموعه چنارهای قدیمی شهر استراباد محسوب می شد، بر بالای آن قرقره چوبین نصب کرده بودند که شب ها بوسیله طناب فانوس روشنی را بالا می کشیدند تا کاروانهای در حال حرکت به سوی استراباد از سمت شمال (از سوی آق قلعه و دشت ترکمان) به سوی دروازه شمالی شهر یعنی دروازه فوجرد راهنمائی شوند.
در گورستان سرپیر تعدادی از شخصیتهای بزرگ استراباد هم به خاک سپرده شده بودند. از جمله مولانا نظام الدین استرابادی که محمد صالح بن محمد تقی بن محمد اسماعیل استرابادی در سال 1294 هـ درباره او نوشت «… به سبک عرفا نظم می سرود و دیوان نسیمی منصوب بدو است. مدفنش در گذر سرپیر استراباد در قبرستانی است که مسجد سرپیر در آن قرار دارد. صورت قبرش بلند و بالفعل موجود است و از خیوق و بخارا به زیارت مرقدش آیند»
منظور از «صورت بلند قبر» در این متن، بلندی و ارتفاع مرقد آجری او بود که نگارنده خود ان را در ابتدای ورودی خیابان سرپیر به سوی سبز مشهد تا دهه شصت خورشیدی بچشم می دیده است . قبری که آن را با سیمان بشکل بتونی به ارتفاع 5/1 متر از سطح کوچه بالا آورده بودند. اهالی این گذر اعتقاد داشتند وی سید نصیر نام، عارف و زاهدی بود که او را بقتل رسانده بودند.
به هر صورت این نظام الدین استرابادی احتمالاً همان «نظام همائی» متخلص به «حجت» قصیده سرای زبردست و اواخرعصر تیموری و اوایل عهد صفوی بود که در سال 921 درگذشت . مولف «تحفه سامی» از او به نیکی یاد کرده است و قاضی نورالله بخشی از سروده هایش را در «مجالس المومنین» آورده است. اثر معروف نظام الدین «بلقیس و سلیمان» نام داشت که امیر علیشیرنوائی وزیر سلطان حسین بایقرای تیموری اهداء شده بود. (یک نسخه از این کتاب در کتابخانه ملی ایران به شماره (ف / 2514)/1 و در کتابخانه ملک تهران به شماره 85083 موجود است)
نامبرده برادری بنام مهدی و دختری هم داشت که هر دو شاعر بودند . ابیات حک شده بر روز سنگ مزار نظام الدین ، سروده همین دختر و بدین شرح بود:
دفن شدن چنین شخصیتهای معروفی در این گورستان سبب شده بود سنگ مزارهای بسیار باشکوه و بزرگی در اینجا شوند که تعدادی از آن ها تا دهه 50 خورشیدی در حاشیه تکیه، مسجد و معبر سرپیر دید. یکی از این سنگ ها ی بزرگ و باهیبت را به درون مسجد انتقال داده و عوام مدتی بعد آن را منتسب به همان پیری دانستند که سر آن در گذر یاد شده دفن شده بود. به هر صورت نگارنده به تعدادی از این سنگ مزارهای گورستان سرپیر که در حواشی تکایا، زمین مدرسه و مسجد پراکنده بودند، به سال 1359 دسترسی کرده و پس از تصویر برداری ، عکس آنها را در صفحات بعد ارائه نموده است.
گذر سرپیر، مسجد سرپیر که در سال تخریب و در حال ساخت بنای جدیدی هستند. 1.محل ورودی به قنات معروف سرپیر که حدود 20 پله داشت. 2.محل «درخت فانوس» و گورستان سرپیر که در ضلع غربی این مسجد و درخت قرار می گرفت.